از عذاب جاده خسته نرسیده و رسیده
آهی از سر رسیدن نکشیده و کشیده
غم سرگردونیامو با تو صادقانه گفتم
اسمی که اسم شبم بود با تو عاشقانه گفتم
من سرگردون ساده تو رو صادق میدونستم
این برام شکسته اما تو رو عاشق میدونستم
تو تموم طول جاده که افق برابرم بود
شوق تو راه توشه من اسم تو همسفرم بود
من دلشیشهای هرجا هر شکستن که شکستم
زیر کوهبار غصه هر نشستن که نشستم
عشق تو از خاطرم برد که نحیفم و پیاده
تو رو فریاد زدم و باز خون شدم تو رگ جاده
من سرگردون ساده تو رو صادق میدونستم
این برام شکسته اما تو رو عاشق میدونستم
نیزه نمباد شرجی وسط دشت تابستون
تازیانههای رگبار توی چله زمستون
نتونستن، نتونستن کینهی منو بگیرن
از من خستهی خسته شوق رفتنو بگیرن
حالا که رسیدم اینجا پر قصه برا گفتن
پرنیاز تو برای آه کشیدن و شنفتن
تو رو با خودم غریبه از غمم جدا میبینم
خودمو پر از ترانه، تو رو بیصدا میبینم
اون همیشه بامحبت برای من دیگه نیستی
نگو صادقی به عشقت آخه چشمات میگه نیستی
من سرگردون ساده تو رو صادق میدونستم
این برام شکسته اما تو رو عاشق میدونستم
منبع عاشقانه ها
آمار وب سایت:
بازدید دیروز : 68
بازدید هفته : 2742
بازدید ماه : 3860
بازدید کل : 343767
تعداد مطالب : 1032
تعداد نظرات : 253
تعداد آنلاین : 1